خودم چه چیزی را دوست دارم
اینکه بدانم حتی خودم چه چیزی را دوست دارم به حد کافی سخت هست.
* جان هاستون
اینکه بدانم حتی خودم چه چیزی را دوست دارم به حد کافی سخت هست.
* جان هاستون
1.مسابقه گویندگی: در این بازی هر کودکی سعی می کند متنی را که از قبل تنظیم شده است بدون اشتباه بخواند (به تقلید از گویندگان اخبار تلویزیون و رادیو)
2.بازی نقل خاطره، داستان، شعر، معما و لطیفه: از کودکان خواسته می شود با آرامش کامل، یکی از خاطرات خود یا داستان و شعری را که به یاد دارند برای دیگر اعضای گروه تعریف کنند.نتیجه گیری از خاطرات و داستان ها با هدایت بزرگترها و توسط اعضای گروه انجام می شود.
3.بازی چه کسی می تواند دیگران را بخنداند؟: یکی از کودکان مسئول انجام حرکات خنده دار می شود تا دیگران را بخنداند.از دیگر افراد خواسته می شود در مقابل خندیدن مقاومت کنند.
4.بازی کامل کردن یک داستان: نفر اول شروع به تغریف داستانی می کند و نفرات بعدی به ترتیب ادامه داستان را با استفاده از خلاقیت خود تعریف می کنند.
5.بازی کامل کردن یک شعر: یک مصرع از یک شعر خوانده می شود و از کودکان خواسته می شود که مصرع و بیت های بعدی را به نحوی که وزن و قافیه به هم نخورد بگویند.
6.بازی تکمیل جملات: برای کودکان یک سری جملات می خوانیم و آنها باید حدس بزنند که در جای خالی، چه کلمات و جملاتی را قرار دهند.
7.بازی داستان سازی با تصاویر: یک سری از تصاویر مختلف را به کودکان نشان می دهیم و از هر کودک می خواهیم برای آن تصویر، یک داستان تعریف کند.
8.معلم بازی: این بازی که به شکل نمایشی قابل اجراست، کودکان باید نقش های مختلف را بازی کنند تا به درک احساسات دیگران نائل شوند.
ماست، شیر، تخم مرغ، دانه های خوراکی، حبوبات، فندق و بادام نیز مصرف کنید.
غم: اونجا یه هزار توء؛ گم می شیم و می میریم.
شادی: نیمه پر لیوان رو ببین.
غم: خب تو نیمه پر لیوان عرق می شیم و می میریم!
پی نوشت: بشدت بشدت دیدن این انیمیشن توصیه می شود.
خاله: نه
جوجه: خب چرا نمی ری بخری؟
خاله: از کجا؟ مغازه شوهر فروشی؟
جوجه: آره دیگه
خاله: چنده؟
جوجه: دونه ای 520 تومن!
خاله: عه! چ ارزون! حالا چند تا بخرم؟
جوجه(بعد از کمی تفکر): 25 تا!
خاله: 25 تا؟! چقد زیاد! حالا چی کارشون کنم؟
جوجه: بگو دونه دونه بیان جلو، لپاشون رو باد کنن، تو با دست محکم بزن بترکون، بره نفر بعدی!
برنده جایزه یونسکو 1997
یک چیز دیگر، سعی می کند شبیه دیگران باشد.اما هر کاری می کند متفاوت بودنش با دیگران آشکارتر می شود.
سپس یک شب سر و کله ی چیزی پیدا می شود.آیا سرانجام یک چیز دیگر کسی را درست مانند خودش پیدا می کند؟
* نویسنده: کاترین کِیو
* تصویرگر: کریس ریدل
* مترجم: نسرین وکیلی
* انتشارات مبتکران
این تمرین کودکان را قادر به تنفس آگاهانه می کند؛ زیرا این امکان را به آنها می دهد تا بر روی عمل دم و بازدم تمرکز نمایند.
از کودک بخواهید صاف بنشیند و اگر تمایل داشت چشمانش را ببندد.دستش را روی شکمش بگذارد و پر شدن آن را در هنگام دم و خالی شدن آن را در هنگام بازدم احساس کند.اکنون سعی کنید با راهنمایی این تصویر را در ذهنش پدید آورید که بادکنکی در شکمش وجود دارد که با هر دم آن را باد می کند و با هر بازدم بادکنک خالی می شود.در ابتدای امر تمرین را 3 دور، بعد از یادگیری 5 دور و سپس 7 دور انجام دهد.
نکته: لطفا در هنگام پر و خالی کردن بادکنک هیچ فشار و تلاش اضافه ای صورت نگیرد.به کودک یادآوری کنید که به شیوه ی معمول تنفس کند و هدف آن است که از تنفسش آگاهی یابد.
از کودک بخواهید دراز بکشد؛ سپس عروسکی را که دوست دارد بر روی شکم قرار دهد و در حالیکه به عروسک نگاه می کند، نفس بکشد.او مشاهده خواهد کرد که با هر تنفس عروسک به بالا و پایین حرکت می کند.
از او بخواهید هر زمان که تمایل داشت چشمانش را ببندد و حرکت عروسک را از روی شکم احساس کند.
آنهایی که بادبادکشان را جمع می کنند،
و آنهایی که می دوند تا بادبادکشان بالا بماند.
انسان بدون مراقبه هیچ چیز از شکوه هستی نمی داند.از فرصت بی نظیری که در اختیار دارد هیچ چیز نمی داند.او در خوابی عمیق و در بی خبری از نغمه ها و ترانه ها به سر می برد.گل ها شکوفه کرده اند اما او در خواب است.در خود بهشت عدن به خواب رفته است!
انسان باید بیدار شود تا بتواند گل ها، ستارگان، پرندگان، درختان و شکوه فراوان هستی را ببیند.باور کردنی نیست! به ما زیباترین و کامل ترین هستی ممکن ارزانی شده است.هستی کامل تر از این نمی تواند باشد ولی ما باید آن را کشف کنیم.این یک ماجراجویی است و بسیار خوب است که زندگی پر ماجراست وگرنه مرده و بی روح می بود.ماجراهای زندگی ست که آن را زنده و پویا می سازد و مراقبه بزرگترین ماجراجویی زندگی ست.مراقبه تو را بیدار می کند.خواب را از سرت می پراند و خواب نمایی تو را از بین می برد.مراقبه بیدار ساختن کامل روح است.
از بچه ها بخواهید تا به صورت یک بارش فکری هر چیزی را که به آن ها احساس خوبی می دهد، عنوان کنند.این می تواند شامل یک لباس جدید یا رفتن به سینما یا چیزهایی مثل پاداش گرفتن، تشویق شدن و یا انجام دادن یک عمل خوب باشد.بعد یک لیست از همه ی خوبی های عنوان شده تهیه کنید و آن را به صورت یک روزنامه دیواری به نمایش بگذارید.
"اولش که همه نمی تونن نترس باشن و برن بانک بزنن.هرکی از یه جایی شروع می کنه.بچه که بودم از هر مغازه ای می رسیدم چیز کش می رفتم.یه بار یه خمیر دندون دزدیدم.به دردم که نمی خورد، مثل مشنگ ها همه اش رو خالی کردم تو دهنم و تفش کردم بیرون.دهنم تا بیست ساعت می سوخت.عمه هه خبردار شد و همین جوری سیگار می کشید و لای دود غرق شده بود کتکم زد.پریدم دستش رو عین تمساح گاز گرفتم و از خونه فرار کردم.عمه هه لای دود جیغ می زد و می گفت: "دزد کثافت! دیگه برنگرد!"
توکای ترسو و مردنی این ها را در کتاب خاطرات جنایتکاری مشهور خوانده است.او از مدرسه و ریاضی متنفر است و تصمیم گرفته شبیه جنایتکارها خشن، نترس و پول دار بشود.باید دید از پسش برمی آید یا نه؟
* نویسنده: مهدی رجبی
*نشر افق